درد و دل های یک روسری

من روسری مشکی بلندی هستم که حرف های ناگفته ی زیادی دارم

درد و دل های یک روسری

من روسری مشکی بلندی هستم که حرف های ناگفته ی زیادی دارم

درد و دل های  یک روسری

چادرم گیر میکند و

زمین میخورم

و او

مدام ،بمب ها را می بلعد

تا مبادا

لکی روی چادرم بنشیند

سیده حدیث میرفیضی
استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است.
یا علی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
۰۲
شهریور

بخش اول:فکرهای نقره ای

تکیه میدهی به صندلی ات و کانال بالا و پایین میکنی.اخبار ؛جلسات تشریفاتی سازمان ملل را نشان میدهد و تو زل می زنی به تعدادی مرد اتو کشیده و تر و تمیز و نگاهت عجیب میچرخد روی رنگ کروات هاشان و اگر همینطور به زل زدن هایت ادامه بدهی بعید نیست برسی به شعری که قصد داشته باشی اولش را با این بیت شروع کنی:

کروات دور گلوت دست به فریاد زده/"توی این جنگ اسیرم منو آزادم کن"

نگاهت را می بُرّی و سعی میکنی گوش هایت حرف های سازمان به اصطلاح دفاع از حقوق بشر را تر و تمیزتر بشنود و وقتی دقیقتر می شنوی به این فکر میکنی که اگر همینطور پیش برود؛با حرف هایی که این ها می زنند و سرپوش هایی که با این تبحر روی جنگ می کشند ممکن است هر لحظه روی کله شان شاخ در بیاید و برای اینکه مردم متوجه دروغ هایشان نشود چنان لبخند مونولیزایی تحویل دوربین بدهند که خود داوینچی هم به مصنوعی نبودن این لبخند شک کند...و تو لبخند می زنی و این بار عمیق میخندی برای مادرهایی که خیالشان را خوش کرده اند به سران حقوق بشر تا معجزه ای کنند و جنگ را تکان دهند.لبخند می زنی و چنان توی لبخندت غرق می شوی که دریا روی استخوان های فکرت را می پوشاند....

*بیت شعر از حدیث میرفیضی

-----------------------*--------------------*-----------------------------*-----------------------------*--------------------------*

به روایت شعر:

 و کمی همینطوری نوشت تقدیم پیکر پاک شهیدان.

دستای مردی،یه پارچه خونِ                   میگه ببینش.اسمش جنون ِ

لب های خشکو،چشمایی بسته            "عباس حمله" عباس خسته

داغ تو سینه ش آتیش می گیره             سردارِ بی سر ،از خون سیره

با اشک میگه ،"الله و اکبر "                 " هیهات از مرگ.شرمنده رهبر"

بمبای نارس؛خوشه به خوشه                  زینبِ تنها؛کودک به دوشه

نترس عزیزم بابا همینجاس                     اینکه میبینی،پلاک باباس

کودکِ زخمی از بغض خسته                   تفنگ دشمن گلوشو بسته

  بارون تویِ جنگی اسیره                        کودک بی آب داره میمیره


موشک نمیجنگید،دردو ،نشون میداد      دستایِ پنهانی ،اونو تکون میداد

 امروز زینب ها از جنگ ها پیرن               هنوز  موشک ها با مرگ درگیرن


سرانِ ملت ها؛حرفای تکراری              دنیا جوابت کو؟ توهم بدهکاری

لبخند مصنوعی، سرپوشِ رفتارِ                 انکار آدم ها,سلاحِ کشتارِ


کودک شش ماهه پیغام این جنگه              فریاد یا مولا نماد فرهنگه

یک روز میبینی پایان هر دردی                شمشیر اسلام است، شمشیر یا مهدی


شاعر: سیده حدیث میرفیضی

پ.ن: تغییر وزن آگاهانه است

یا علی

بخش دوم:

از زیبا گویان بخوانیم

دشمن شناسی در نهج البلاغه
حضرت علی(ع) در نهج البلاغه شناخت دشمن را رمز بینش معرفی می کند و می فرماید:
واعلموا انکم لن تعرفوا الرشد، حتی تعرفوا الذی ترکه ولن تأخذوا بمیثاق الکتاب حتی تعرفوا الذی نقضه و لن تمسکوا به حتی تعرفوا الذی نبذه...؛
«و بدانید که رشد نمی یابید مگر که ترک کنندگان آن را بشناسید و هرگز به کتاب خدا چنگ نمی زنید، مگر که فروفکننده آن را چنانکه باید، شناخته باشید.»علی(ع) ماهیت دشمنان اسلام را چنین معرفی می کند:«به بالادست خود نافرمان، به زیردست، ستم کننده، و با ستمکار هم دست اند.»
آن حضرت درباره مکر و حیله دشمن می فرماید:
«کن للعدو المکاتم أشد حذراً منک للعدو المبارز»
«از دشمن پنهان بیشتر از دشمن آشکار برحذر باش»
نیز در جای دیگر به عدم غفلت از دشمن و پرهیز از کوچک شمردن آن سفارش کرده و می فرماید:«لا تستصغرن عدواً و ن ضعف»«هرگز دشمنی را کوچک مشمار، هرچند ضعیف باشد».
همچنین می فرماید: «آفه القوی استضعاف الخصم»«آفت قدرتمند، ضعیف شمردن دشمن است.»


بخش سوم:

از همسنگرانم بخوانید:

" دشمن شناسی از نگاه رهبر" را در پایگاه اطلاخ رسانی حوزه بخوانید


  • سیده حدیث میرفیضی
۲۰
تیر

((حقوق بشر با طعم نعنا))

)) سیاست ‌آمریکا، صهیونیست­ها و استعمارگران ‌این ‌است‌ که ‌مسأله ‌فلسطین‌ به ‌فراموشی ‌سپرده ‌شود)) مقام معظم رهبری

  وقتی به کلمه ی "وحدت" فکر می کنیم احتمالا باید مفهومی مثبت توی ذهنمان بیاید.اما این روزها جدا از ذات کلمات ،باید درپوسته آن  نیز جستجو کنیم و ببینیم وحدت از چه جنسی است.از جنس وحدت کلمه بین فلسطین و ایران،و یا  وحدتی تازه شکل گرفته، از جنسِ ،اتحاد عربستان ،ترکیه و اسرائیل.
 رهبر  در سازمان ملل نیویورک فرمودند ((میان نژادها، رنگها، مردم سرزمین‌ها هیچ تفاوت نیست، و اینها مایه‌ى برترى کس یا ملتى نیست. انسانیت پیوسته است، و تعرض به یک انسان تجاوز به همه‌ى انسانیت است؛ بدون دخالت خصوصیات جغرافیائى و نژادى. برترى‌جوئى و انحصارطلبى برادرى را به جان برادرى افکند و خونى که جارى شد دیگر فرو ننشست، و شبیه آن ضربه و آن انگیزه، جویهاى خون به راه انداخت و میان برترى جویان و قربانیان برترى‌جوئى دریاهاى خون پدید آورد و آسایش از بشر گرفته شد))

 پس می توان گفت، چیزی که ما را به مسئله فلسطین متصل می کند،نه صرفا مسائل منطقه ای،بلکه ایستادگی بر روی شعاری است که از اول در انقلاب  و از پیش تر ها در اسلام مطرح شده بود."دفاع از حقوق مظلومین و مبارزه حق علیه باطل"
  چند وقتی ست موجی به راه افتاده که سازمان ملل می آید از جملاتی  مثل" اعطای کمک های بشردوستانه به باریکه غزه " حرف می زند.وقتی این را می گویند ،مثل آدمی می ماند که می خواهد بوی بد دهان خود را با قرص نعنایی بپوشاند.در واقع آن قرص نعنایی بوی بد را از بین نمی برد بلکه مانند لایه ای است که موقتا اثر گذار است و وقتی جویدن  قرص تمام شد در کوتاه زمانی همان بوی بد استشمام خواهد شد.
  این قضیه مثل این است  که شما ببینید شخصی آتش سوزی راه انداخته و بعد خودش می آید پول خسارتش را می دهد تا بشود"قهرمان مردم"
فرقی که ملت آگاه و بیدار دارد این است که همه چیزرا  میبیند،می شنود، اما بصیرت دارد. به همین جهت،پیشنهادی برای سازمان ملل دارم.
پیشنهاد می کنم اسم خود را به(( سازمان دفاع از حقوق بِشَر  )) تغییر دهد .وقتی اینطور نقاب خود را برداشت  می تواند به دفاع از رژیم صیونیستی اقدام نماید که با این عنوان جدید دقیقا در جای درست خودش قرار گرفته.
 چیزی که دفاع از فلسطین را در اولویت های تفکر هر فردی باید قرار دهد،انسانیت است و دفاع از حقی که رژیم صیونیستی و کشورهای حامی ، از مردم مظلوم فلسطین سلب کرده اند.آرامش حق هر انسانیست،که انسانیت و دفاع از حقوق مظلوم در برابر ظالم از محورهای اصلی دین اسلام است و همین مسئله ایران ، دیگر ملل مسلمان
و غیر مسلمان را در فریاد علیه ظالم متحد کرده است.
  حال کشورهایی که دم از اسلام می زنند و اقدام به ارتباط با رژیمی می کنند که کودک کش است و عهد می شکند؛دقیقا همان خریداران قرص های نعنایی آمریکایی و صیونیستی هستند که فکر می کنند انتخاب این محصول سرپوش بهتری برایشان خواهد بود.
اسرائیل فکر می کند که با ساخت خانه های زیاد تر،می تواند کشوری را صاحب شود،اما فراموش کرده که با اضافه کردن زمین ،نمی توان فکر مقاوم مردم را صاحب شد.مردم شمر زمان خود را شناخته اند.
راهپیمایی روز قدس را می توان دفاع از تفکر مقاومت،و مقاومت در تفکر دانست.
اینکه هر بار این جنایت های بزرگ را فریاد بزنیم باعث می شود که فراموششان نکنیم که اگر فراموش کنیم،انسانیت را فراموش کرده ایم.

بگذارید بگویم،طعم قرص نعنایی ساخت ایران چطور است. خاصیت این قرص این است که برای افراد دروغ گو عمل نمی کند .به جایش،حقیقت کلامشان را آشکار می کند.
  
همان گونه که  امام علی(ع)  فرموند : «من نام عن عدوه، انبهته المکائد; کسی که از دشمن غفلت کند،حیله ها و کیدهای دشمن بیدارش خواهد ساخت.»
ای کاش که از غفلت کننده ها نباشیم...
سیده حدیث میرفیضی

  • سیده حدیث میرفیضی
۰۲
مهر

حتما با دقت بخوانید

⛔️ متن شبهه⛔️



" سقوط جرثقیل مسجدالحرام"

کامنتهای مردم در مورد این ماجرای جرثقیل توی سایتهای خبری مثل رادیوفردا و بی بی سی که کامنتها رو سانسور نمیکنن خیلی جالب و قابل تأمل هست. تعدادی از کامنتهای مردم:

- اگه این اتفاق توی یک کنسرت موسیقی می افتاد الان ملاها چنان با آب و تاب از آتش خشم خداوند سخن می گفتند که نگو حالا توش موندن و صداش رو درنمیارن

- مگر میشود که میزبان خدا باشد و مهمانان خود (حاجی ها) را به قتل برساند؟

- آیه قرآن هست که هیچ برگی بدون اذن خدا به زمین نمی افته. یعنی حالا خدا خودش میخواسته حاجی ها رو در حال نماز تو خونه خودش له کنه؟

- تو کشورهای اسلامی خیلی وقته از خدا خبری نیست! من که چند ساله منتظرم یه نشونی چیزی ازش ببینم! لابد برم به آفرینش نگاه کنم تا نشانه هایش هویدا شود!

- در ایران که طوفان و زلزله میشود میگویند مردم از بس گناه میکنند خدا بلا نازل میکند. حالا در خانه خدا چه اتفاقی افتاده که اینبار خدا بلا را بر خانه خود نازل کرده است؟ نکند مردم در خانه خدا هم گناه کرده باشند؟

- خدا فقط تو افسانه های قدیمی معجزه میکنه. وگرنه هیچ اثری از معجزه خدا در زمانی که امکان ثبت وقایع فراهم شد تا حالا دیده نشده و در آینده هم دیده نخواهد شد. خدایی که در افسانه های قدیم برای حفظ چند دیوار سنگی به نام کعبه که اون زمان بت خونه بوده مرغ های ابابیل را فرستاده و لشکر فیل را نابود کرده چطور الان نمیتونه یا نمیخواد از جان مومنین خودش حفاظت کنه!

- چطور 70 هزار فرشته رو توی جنگ بدر به کمک مسلمانها فرستاد، یه دونشون رو نفرستاد زیر جرثقیل رو نگه داره؟ یا حداقل به سمت مخالف بندازه که نیفته رو سر نمازگزارها؟

- بازم خدا رحم کرد که خدا خودش خونه نبود وگرنه الان زبونم لال بدون خدا شده بودیم

- یه جای کار میلنگه. جرثقیل خود به خود نمی افته. احتمالا خدا یه چیزی میدونسته که این کارو کرده، مطمئنم این ادما یا کار بدی کردن یا قرار بوده بکنن!

- چرا خدا کمک نکرد؟ مگه خونه خودش نیست؟

- اگر آنجا خانه خداست، چرا خدا بایستی طوفانی بفرستد که خانه اش را ویران و مهمانان حرم مقدسش را قتل عام کند؟ یکجای کار می لنگد

- ریختن خون در مسجدالحرام حرام است! چطور خدا اینو نمیدونست؟ "



🔴 در پاسخ به شبهه



"ماجرای سقوط جرثقیل در مسجدالحرام و عدم دخالت خداوند !!" : 

1⃣ شبهات متن بر مغالطه استوار بوده و داده های صحیح و غلط آمیخته شده اند تا نتیجه غلط و دلخواه "کافران" به مخاطب القا شود!

2⃣ بلایا و حوادث، لازمه جهان مادی اند و همیشه دلیل یکسانی ندارند؛ فهم ناقص، سوء استفاده از اختیار، ساخته شدن، تنبه و بیداری، امتحان و آزمایش، کفاره گناهان و... علل مختلف بلایا هستند که تشخیص و تعیین مصداق آنها کار هر کسی نیست!

http://yon.ir/balaya

3⃣ در نظام هستی همه تحولات با اذن و مشیت الهی انجام می‌شود، اما به معنای نفی اختیار انسان و رفع تاثیرات اعمالش نبوده و چنین حوادثی غالبا ناشی از خطاهای سهوی یا عمدی انسانی است. حضور و فعالیت جرثقیل در موسم حج ، ایراد فنی یا دستکاری آن و... دلایل این امر هستند؛ پس خداوند باعث این حادثه نبوده و حرمت مسجدالحرام را نیز نقض ننموده است!

www.pasokhgoo.ir/node/85900

4⃣ نشانه های خدا در سرزمینهای اسلامی و غیراسلامی، طبیعت، آفرینش انسان و... قابل رویت و درک است؛ اما عده ای تنها به دنبال بهانه برای انکار آن بوده و در کلام خداوند اینگونه توصیف شده اند:

... و اگر تمام نشانه‏ های حق را ببینند، ایمان نمی‏ آورند! "سوره انعام آیه ۲۵"

www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3881/5525/52739

5⃣ معجزه حقیقتی غیرقابل انکار و مختص انبیاء است و کرامت نیز امری چون معجزه و در اختیار امامان و اولیای الهیست که مختص به زمان حیاتشان هم نیست. نمونه زنده معجزه یعنی قرآن مجید تا قیامت جلوه گری می کند. 

maaref.porsemani.ir/node/2931

6⃣ مکه در طول تاریخ حوادث مختلفی را شاهد بوده و جلوگیری از تمام آنها سنت الهی نبوده است؛ در حمله ابرهه اصل کعبه و شریعت الهی در خطر بود، پس امداد الهی به یاری کعبه آمد اما در سایر موارد حتی با وجود خسارتهایی به کعبه، اصل دین تهدید نمیشد و امدادی رخ نداد.

www.porsemanequran.com/node/24194

7⃣ اینکه خداوند جلوی برخی از شرارتها و حوادث را نمی گیرد، به معنای راضی بودن او از آن موارد یا ناتوانی اش در برطرف کردنشان نیست، بلکه گاهی ضرورت هایی بالاتر جلوی دخالت مستقیم خداوند در برطرف شدن این امور یا مانع تحقق شدن این بلایا را می گیرد.

چنانکه در مصائب انبیاء و امامان شاهد بوده ایم.

www.pasokhgoo.ir/node/62059


🌷حق جو و حق طلب باشیم🌷


لینک مطلب جهت انتشار:


💻 shayeaat.ir/post/385

بخش دوم:

از زیباگویان بخوانیم:

پیام رهبر در پی حادثه عظیم در روز منا

پیام رهبرانقلاب در پی فاجعه مصیبت‌بار در سرزمین منا


در پی فاجعه مصیبت بار منا و کشته شدن جمعی از حجاج بیت‌الله الحرام رهبر انقلاب اسلامی پیامی صادر کردند.

متن پیام به شرح زیر است.

بسم الله الرحمن الرحیم

 

فاجعه‌ی مصیبت‌بار امروز در منا که در آن جمع کثیری از ضیوف‌الرحمان و مومنانِ مهاجر الی‌الله از کشورهای گوناگون، اندوهی بزرگ در جهان اسلام پدید آورده و عید آنان را عزا کرده است. در میهن عزیز ما نیز دهها خانواده که مشتاقانه در انتظار عزیزان حج‌گزار خود بودند، اکنون به عزای آنان نشسته‌اند. اینجانب با قلبی سرشار از غم و همدردی با مصیبت‌دیدگان، این حادثه اندوهبار را به روح مطهر حضرت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله) و به ساحت مقدس ولی الله الاعظم حضرت صاحب‌الزمان (اروحنا فداه) که صاحب‌عزای اصلی است، و به همه بازماندگان و عزاداران در سراسر جهان اسلام به ویژه در ایران عزیز تسلیت عرض می‌کنم و رحمت خاصه خداوند غفور و رحیم و شکور را برای این میهمانان گرامیش و شفای عاجل آسیب‌دیدگان و مجروحان را از درگاه عطوفتش مسألت می‌نمایم و یادآور می‌شوم:


۱. مسئولان نمایندگی اینجانب و سازمان حج تلاش طاقت‌فرسای خود در شناسایی جان‌باختگان و معالجه مجروحان و اعزام به کشور و خبررسانی سریع را که سراسر امروز بدان مشغول بودند همچنان ادامه دهند و همه کسانی که توانایی دارند به آنان کمک کنند.

۲. هر گونه کمک ممکن را به حجاج دیگر کشورها نیز تعمیم دهند و حق برادری اسلامی را به انجام رسانند.

۳. دولت سعودی موظف است مسئولیت سنگین خود را در این حادثه‌ی تلخ پذیرفته و به لوازم آن به قاعده‌ی حق و انصاف عمل کند. مدیریت غلط و اقدامات ناشایسته که عامل این فاجعه بوده نباید از نظر دور بماند.

۴. جان‌باختگان این حادثه انشاالله مشمول این کلام نورانی قرآن‌اند که: «و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله» این برای بازماندگان، تسلای بزرگی است. آنان پس از طواف و سعی و پس از ساعات پربرکت عرفات و مشعر و در حال انجام مناسک حج به دیدار معبود شتافته‌اند، و انشاالله مورد لطف و رحمت ویژه احدیتند. اینجانب با تسلیت دوباره به عزادارن، سه روز عزای عمومی در کشور اعلام میکنم.


والسلام علی عباد الله الصالحین

سید علی خامنه‌ای

دوم مهر یکهزار و سیصد و نود و چهار




  • سیده حدیث میرفیضی
۱۳
شهریور

بخش اول: حرف های نقره ای:

 

تبریک میگویم عکاسان عزیز(!) سوژه تان جور شد...

 

راستش چند تا تبریک مخصوص دارم.چند تا تبریک داغ که طوری قبلم را سوزانده که انگار آهن ذوب کردند و ریختند توی دلم

دولت اسلامی شام و عراق حالتان چطور است؟ ان شا الله همچنان خوب و سرحال و سرزنده برای کشتار مردم و چشم بسته بمب انداختن  روی خانه ها هستید ؟برنامه خون ریزی هزاران نسل توی ماه های حرام چطور پیش می رود؟

راستی از  تابلوی هنری جدیدتان خبر دارید؟

کودک سه ،چهار ساله ای که هنوز خوب بلد نبود بفهمد آدم بد و خوب بودن یعنی چه جنازه اش همراه بقیه خانواده اش کنار ساحل پیدا می شود که داشتند از دست شما فرار میکردند...

و همین میشود سوژه ی دست اول عکس های عکاسان عزیز ، تا احتمالا مثل همان کودک آفریقایی که شکار کرکس شد، ناظرش باشند و بروند و جایزه ی بهترین عکس را برای شاهکار هنریشان بگیرند و به این فکر نکنند که هیچ کاری جز نگاه کردن نکرده اند....

تبریک دومم را نثار روحیه ی بلند بالای اعضای دفاع از حقوق بَشَر یا به عبارتی "دفاع از حقوق بِشَر" میکنم برای بی خیال از کنار همه چیز رد شدنشان و بی توجه بودن نسبت که کشتاری که با هیچ کدام از دلایل انسانیت نمیتوان ان را توجیه کرد.

تبریک سومم را مخصوصا نثار آمریکای گرامی میکنم که این روزها عجیب از در دوستی با آنها در آمدیم اگر چه که انگار یادمان نمیاد آقای خمینی گفته بودند:"حتی اگر تمام آمریکا مسجد بسازند و بالای گلدسته ها شعار الله اکبر قرار بدهند،هیچوقت شعار مرگ بر آمریکا را فراموش نکنید چون آمریکا شیطان بزرگ است  "

بنظرم بهتر است گشتی توی تاریخ بزنیم و یادمان بیفتد که آمریکا به بهانه ی دفاع از حقوق مردم عراق، لشکر کشی کرد تا به اصطلاح صَدام را بندازد بیرون و مردم آنجا را راحت کند ؛ مدیونید اگر فکر کنید که چشم دوخته بود به نفت عراق.!!

حالا این دولتمردان محترم آمریکا چرا برای دفاع از حقوق مردم سوریه در مقابل داعش کاری نمکنند؟میخواهید کمی نفت قرض دهیم به مردم سوریه؟! ،شاید که مورد توجه دولتمردان عزیز آمریکایی واقع شوند.شاید هم میترسند دست پرورده ی خودشان وایستند توی رویشان و بگویند:کاری نکنید که به خودتان هم حمله کنیم(اگرچه بعید میدانم با حقوق چرب و چیلی که روزانه دارند میریزند به پایشان همچین حرفی بزنند) ...

حالا هی بیایند بگویند فلان سیاست مدار در آمریکا را شخصی فهیم و با شعور دیدیم. ما که بخیل نیستیم.خدا رو شکر که چشم بصیرت دارید و میبینید.

ما ادم هایِ "سایر موارد "چشم و چالمان چپ است و توانایی دیدن نداریم.:)

خلاصه باید بگویم این پستم تبریک باران شد.

باشد که بشنوند...

والسلام

یا علی

سیده حدیث میرفیضی



 

بخش دوم:

از زیبا گویان بخوانیم:

((میان نژادها، رنگها، مردم سرزمین‌ها هیچ تفاوت نیست، و اینها مایه‌ى برترى کس یا ملتى نیست. انسانیت پیوسته است، و تعرض به یک انسان تجاوز به همه‌ى انسانیت است؛ بدون دخالت خصوصیات جغرافیائى و نژادى. برترى‌جوئى و انحصارطلبى برادرى را به جان برادرى افکند و خونى که جارى شد دیگر فرو ننشست، و شبیه آن ضربه و آن انگیزه، جویهاى خون به راه انداخت و میان برترى جویان و قربانیان برترى‌جوئى دریاهاى خون پدید آورد و آسایش از بشر گرفته شد. ))

قسمتی از سخنرانی رهبر -سازمان ملل-نیویورک

بخش سوم:


از همسنگرانم بخوانید

فیلم و اخبار پیدا شدن کودک 4 ساله را از اینجا ببینید

  • سیده حدیث میرفیضی
۱۲
شهریور

بخش اول: حرف های نقره ای

سفری به حجاب درونتان




بخش دوم: از زیبا گویان بخوانیم:

بخش سوم:

از همسنگرانم بخوانید


پوستر های عفاف و حجاب را ببینید در وبلاگ "مقر عشق"

  • سیده حدیث میرفیضی
۰۶
شهریور

روز تولد اقای مهربونی ها مشهد بودم.

امسال تمام دلتنگی ها و غصه هام را جمع کرده بودم تا بروم پیشش و حرف بزنم تا یکم سبک شوم.
به سحن سقاخونه طلا که رسیدم و چشمم به گنبد نقش نگارش که افتاد بغضم گلویم را پاره کرد و مات دیدن بارگاهش ،مثل پتکی توی سرم بود که چقدر غصه هایی که من دارم در مقابل دردهایی که او کشیده کوچک است.
هیچ چیز نتوانستم بگویم و هیچ چیز نخواستم
فقط نشسته ام و این پاکی ه مقدس را در میان ضریح تماشا میکنم
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
  • سیده حدیث میرفیضی
۰۴
شهریور

بخش اول:فکرهای نقره ای:

((قبل از خواندن لطفا درجه ی صبر خود را روی بالاترین حد آن تنظیم کنید))

نمیدانم به سیاهی چادر دقت کرده اید یا نه؟آنقدر تیره است که هر چقدر بیشتر نگاهش کنی بیشتر درونش فرو می روی....

شاید بعضی هاتان به خودتان بگویید :

من رنگ مشکی رو دوست ندارم.افسردم می کنه

یا نگاهی به چادر مشکی روی سرم بیندازید و بپرسید:

مگه مشکی نور رو جذب نمیکنه؟تو این چله تابستون نمیپزی از گرما؟

شاید هم بگویید:

چادر جمع کردنش سخته.اون میتونه.ولی من نمیتونم



اگر دوست دارید بعد از این حرف ها جمله ی "نه بابا .چادر پوشیدن کاری نداره " را بشنوید بهتر است همین الان این صفحه را ترک کنید و از خواندن ادامه ی حرف هایم محروم شوید

 چون قرار نیست حرف های دلگرم کننده بزنم.میخواهم با همه تان رو راست باشم تا واقعیت را ببینید و خودتان تصمیم بگیرید

اگر همچنان در این صفحه باقی ماندید نشان میدهد که فرق دارید.معلوم است هنوز چراغ بُعدِ حقیقت یاب روحتان کامل خاموش نشده.

حالا که کمی با هم راحت تر هستیم بگذاریم بروم سر اصل مطلب

باید بگویم بنده در این صفحه اعلام میکنم که بله.منِ چادری خیلی بیشتر از بقیه گرما را احساس میکنم.بهتر است از هوای بارانی نگویم که چقدر نگه داشتن لبه ی پایین چادر که خیس نشود سخت است.

برای من که روحیه ام مثل دختر بچه های پنج ساله ی شیطون است،رنگ سیاه به اندازه خودش تیرگی مطلق دارد

در مورد قیمتش هم نگویم که یک قواره چادر جنس خوب که سبک باشد و کمتر گرما را جذب کند چیزی حول و حوش 150 تومن در می آید و هیچ وقت کسی فکر نمیکند که ما باید یک روسری با عرض بزرگ و جنس خوب بخریم که زیر چادرمان بماند و عقب نرود پس کم و بیش نگرانی مالی هم برای بعضی از خریدارانش به دنبال دارد

بیشتر از این نمیتوانم غُر بزنم اما شاید بگویید پس من اصلا چرا چادر میپوشم؟

در یک جمله میتوانم بگویم چادر پوشیدن سخت است اما 

رنگ مشکی اش را دوست دارم چون این مشکیِ بی ادعا ،میگیرد جلوی همه ی نگاه هایی را که می خواهند بی اجازه لیز بخورند.

حاضرم گرمایش را تحمل کنم چون می ارزد به یک لحظه لبخندِ مهدی فاطمه(عج)

دوست دارم پیش خدا خوشگل باشم.

دوست دارم آنطور که خدا دوست دارد من باشم.دوست دارم وقتی من را می بیند با افتخار بگوید عجب بنده ای دارم

میدانم سخت است ،اما من همیشه دوست داشتم توی همه چیز اول باشم.این مشکیِ مقدس هم من را به اول بودن نزدیک میکند

اصلا شاید بگویید خب میتوانیم مانتو و شلوار بلند و مقنعه بپوشیم.آنطوری هم که حجاب کامل است.

میدانید این جور مواقع چه دوست دارم بگویم؟

بگذارید ازتان سوالی بپرسم.

درسی را با یک استاد دارید.

میدانید نمره ی قبولی 10 است.با 15 هم قبول می شوید.با 20 هم قبول می شوید

دوست دارید با کدام نمره قبول شوید؟

اگر به 10 قانع هستید بسم الله...

من که 20 را دوست دارم...می خواهم برای 20 تلاش کنم،شاید 18 شدم...شاید...نمیگویم الان حتی نمره ی قبولی را دارم پیش خدا یا نه؟!چون نمیدانم اما

من نمره ی 20 از خدا می خواهم...

شما چطور؟

یا علی

متن به قلم سیده حدیث میرفیضی.به وقت شب ولادت امام رضا (ع)سال94

بخش دوم

از زیباگویان بخوانیم

1-  امام على علیه السّلام فرموده اند : پوشیده و محفوظ داشتن زن مایه آسایش بیشتر و دوام زیبایى اوست . غرر الحکم(5820)

2- امام صادق علیه السلام می فرمایند: حجاب زن برای طراوت و زیبایی اش مفیدتر می باشد.                     ( المستدرک، ج5)


بخش سوم

از همسنگرانم بخوانید:

 " محجبه ها فرشته اند" را در وبلاگ حجاب شهدا بخوانید

  • سیده حدیث میرفیضی
۰۱
شهریور

بخش اول:فکر های نقره ای

خب...از تیتر مشخص است قرار است چه تکه پرانی کنم.اما بگذارید طبق معمول اول کمی سرتان را گرم بکنم و فضا را برای قبول هر چه بیشتر تیتر این بار آماده کنم.http://www.blogfa.com/images/smileys/01.gif
 
راستش چند وقت پیش همینطور که داشتم یکی از دیدگاه های فلسفی اگوستین قدیس تحت عنوان "ایمان بر عقل حاکم است" را توی یکی از سایت ها میخواندم  و داشتم جمله ی " ایمان ؛اعتقاد به چیزی است که نمیبینیم،پاداش این ایمان،دیدن چیزی است که به ان اعتقاد داریم" را از بین حرف هایش مبلعیدم ؛چشمم افتاد به تبلیغ بالای سایت تحت عنوان"ساپورت مردانه در طرح های جدید رسید"...
چند ثانیه مکث.میخکوب شدن روی صفحه و بله....بالاخره کوبیده شدن چیزی توی مغزم  با محوریت ه "مگه ممکنه؟".
برای بیرون آمدن از شُکی که بهش مبتلا شده بودم در کمتر از چند ثانیه تصمیم گرفتم روی تبلیغ کلیک کنم و از سر و ته قضیه سر دراورم. بعد از رد کردن کلی مطالب به اصطلاح "مفید" بالاخره محبوبه ی خودم را یافتم.ساپورت های طرح دار و ساده در انواع رنگ ها و تنوع هایی که به عقل خود مردان ساپورت پوش هم نمیرسید :O



راستش بعد از تماشای چند دقیقه ای عکس ها و زل زدن به دکمه ی "سفارش کالا "کم کم مغز دردهای همیشگیم شروع شد تحت عنوان"اصلا چرا" "برای چی " و "چطور"
راستش همیشه عادت دارم از خوشبینی زاویه مسئله ای را بررسی کنم و بعد کم کم شروع کنم به زوایای مختلف قضیه گیر دادنhttp://www.blogfa.com/images/smileys/36.gif
یادم است قبل تر ها جایی داشت قسمتی از فیلمی را نشان میداد که مرد مسنی  داخل زورخانه توی گود میچرخید و اتفاقا شلوارکی که پایش بود، کم و بیش شبیه طرح بعضی از این ساپورت هایی بود که توی سایت تبلیغشان را میکردند.کمی که فکر کردم فرضیه مغزم را بر این اساس چیدم که خب این ساپورت هاهم چیزی شبیه همان شلوارک های زورخانه....اما وقتی کمی فرضیه ام را مزه مزه کردم به این موضوع پی بردم که اول تر ها که ساپورت های زنانه هم آمده بود بیشتر برای استفاده در مهمانی ها و خانه طراحی شده بود که کم کم جای خود را به پیاده روی های خارج از خانه داد و .... مطمئنا این همه تلاش برای طراحی ساپورت های مردانه صرفا برای استفاده خانگی نیست....

یادم است جایی خوانده بودم آن اول ها که کالوین راجرز خدا بیامرز به این فکر افتاده بود که شلوار جین بسازد ایده اش از آنجا نشأت گرفته بود که کارگران معدن برای آنکه نیاز داشتند تا سنگ های معدن را توی جیب هاشان بچپانند و خیالشان راحت باشد که در بین آن همه کارکردن با سنگ ها و دم و دستگاه های معدنی شلوارشان پاره نمیشود؛  نیاز به شلوارهایی محکم داشتند که  کالوین می آید و برایشان شلوارهایی از جنس جین طراحی میکند.بعد از ان خودش هم نمی فهمد چه میشود که یکهو آن شلوارهای کارگرهای معدن از جنس جین  سر از شهر در می آورد و اول توسط نوجوان های آمریکایی پوشیده می شود و بعدتر در بین همه جا می افتد و محبوبیت میابد و حتی معنای خاص به خود میگیرد که هرکسی که شلوار جین بپوشید به معنی داشتن استقلال (Independence)است.
این مطلب از آنجا یادم آمد که نمیدانم طراح ساپورت اولیه وقتی که داشت آن ساپورت های ساده ی قدیم را طراحی میکرد آیا از مغزش هم میگذشت که روزی کارش به اینجا بکشد؟
حالا ما هم که بخیل نیستیم.اصلا هر کس که دوست دارد ساپورت بپوشد.البته در منزل(http://www.blogfa.com/images/smileys/03.gif)
آقایانی که دوست دارند ساپورت را بیرون هم بپوشند ما کاری نداریم اما این حرکت مثل ایجاد چشم دردی عمومی میشود که جنون پیروی از "هر مد" ی را به حداکثر خود میرساند.-اگرچه به نظرم پوشیدن ساپورت برای خانم ها هم کم از ایراد نیست که صحبت مفصل در مورد آن را به پست های بعدی میسپارم-
راستش نمیدانم ایده ی این ساپورت مردانه از کجا شروع شد اما دوست دارم به مرحله ی مورد علاقه ی صحبتم یعنی "غر زدن مطلق" برسم.
با زمینه سازی ه این عنوان باید بگویم یادم است چند وقت پیش تلویزیون با طراح های جوانی مصاحبه کرده بود که اشعار و طرح های ایرانی را روی لباس ها نقش سازی میکردند و اتفاقا در اطرافیان از جمله خودم محبوبیت زیادی "داشت".

روی کلمه ی "داشت" تاکید میکنم چون آن محبوبیت قدیم را ندارد .از آنجایی که جنس لباس های تهیه شده بسیار ضعیف بود و با یکی دوبار شستن رنگ و رویی برایشان باقی نمیماند که آن طراح های جوان توی ان برنامه ی تلویزیونی تقریبا داشتند به مسئولین التماس میکردند "لطفا از ما حمایت کنید تا بتوانیم طرح ها را با کیفیت بالاتر بزنیم".
راستش احساس میکنم این ساپورت های مردانه نشأت گرفته از آن کم مدی یا بد مدی هایی هستند که این روزها باب شده و اگر مد های ایرانی و بومی سازی شده انقدر قوی شده بودند و محبوبیت یافته بودند آیا کار به طراحی و پیروی از ساختار های غربی از جمله "ساپورت مردانه" میرسید؟

جای چیزی را بین تبلیغ های رنگارنگ امروز تلویزیونی خالی حس میکنم .آنهم تبلیغ فرهنگ هست که این روزها عجیب بعضی ها یادشان رفته داریم کجا و برای چه زندگی میکنیم.
در دوران قدیم هرکس بیشتر و زخیم تر لباس  میپوشید به معنی اعیانی تر بودن و سطح بالاتر بودن خانواده اش بود و لباس کم,نازک مربوط به افراد سطح پایین جامعه و خدمتکاران بود.قدیم اینگونه بود.امروزه چطور؟
راستش هرچی بیشتر این قضیه ساپورت را از زوایای مختلف بررسی میکردم بیشتر به ذات زنانه ی ساپورت پی میبردم و بیشتر تعجب میکردم که چه اصراری به  طراحی لباسی با ذات  زنانه  برای مردان است(!)
کم کم احساس میکنم اگر همینطور پیش برود به نمونه ای از آقایان با ساپورت .چکمه های بلند. کفش پاشنه دار و البته کلیپس مردانه خواهیم رسید
بخشی از تکه پرانی های این روزهایم
سیده حدیث میرفیضی
به وقت ظهر. 12خرداد 93(یادآوری در 1 شهریور 94)

بخش دوم:

از زیباگویان بخوانید


بخش سوم:

از همسنگرانم بخوانید:


 "این ساپورت های نچسب" را در سایت تبیان بخوانید

 

  • سیده حدیث میرفیضی
۰۱
شهریور


بخش اول:فکرهای نقره ای



دیروز رفته بودم مراسم ((لشگر فرشتگان))

وقتی داشتم به اون بیست تا فرشته ی بالای سِن،نگاه می کردم، توی این  فکر بودم که شاید بالاخره وقتش بود که،یکی،یه وقتی، یه جایی  یه یادی بکنه از  بانوهایی که  گذشتن از لحظه لحظه های پر آسایشی که میتونستن  داشته باشن،و اومدن جبهه.تا بتونن کمکی باشن برای رزمنده ها

دیروز همون وقت بود...

مادر شهید احمدی روشن هم اومده بود...حرف زد

از مصطفی گفت...از محکم بودن خواهراش گفت که چطور بهش قول داده بودن فقط تو خلوت خودشون گریه کنن...

وقتی حرفاشون تموم شد و از پله ها اومدن پایین،انقدر صندلیم بهشون نزدیک بود که دلم می خواست بلند شم و بهش بگم:

خانوم.بانو...نگران نباش....من و هم سن و سالام تا آخر محکم ایستادیم...نمیذاریم خون آقا  مصطفی و بقیه شهدا  پایمال بشه

اما نتونستم برم...چون نه از خودم مطمئن بودم،نه از هم سن و سالام...

فقط اونقدر جرات پیدا کردم که برم جلو و اول کتاب یکی از شهدا که تازه رسیده بود دستم رو بدم بهش تا برام امضا کنه.خواستم اون امضا رو داشته باشم تا یادم نره برای مثل شهدا زندگی کردن لازم نیست که حتما مرد باشی...یادم نره که هنوز هم آدم های خوب باقی موندن...

 یادم به مراسم شهدای غواص افتاد.حدود 2 هفته پیش 13 تا دردانه ی دست بسته را آوردن شهرمون.

قبلش همش خدا خدا میکردم انقدر خوشبخت باشم که شهدا من رو هم به مراسمشون دعوت کنن.

وقتی رفتم دیدم آدم ها مثل موج چسبیده به همی شدن که با  مسیر پیکر پاک شهدا تغییر جهت میدن.بدون محدودیت اینکه به چی اعتقاد دارن و چه ظاهری دارن. و من اون موقع داشتم به این فکر میکردم که شهدا اومدن تا ثمره ی نسلی رو ببینن که براش جنگیدن...

خدا کنه که پیششون شرمنده نشده باشیم.

یا علی

سیده حدیث میرفیضی...

اولین پست در وبلاگ جدید ان شا الله

پ.ن: امیدوارم بعد از مدت ها باز هم بتونم قلم به خوبی بچکانم


بخش دوم:

کمی از زیبا گویان بخوانیم:

. شهادت کرامت است

قال السجاد علیه السلام :

القتل لنا عاده و کرامتنا الشهاده.

حضرت امام سجاد علیه السلام فرمود :

کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست.

بحار الانوار، ج45، حدیث118

 

شهادت آرزوی اولیاء

قال رسول الله صلی الله علیه و آله :

والذی نفسی بیده ((لولا ان رجالا من المومنین لاتطیب انفسهم)) لوددت انی اقتل فی سبیل الله، ثم احیا ثم اقتل ثم احیا ثم اقتل، ثم احیا ثم اقتل.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود :

قسم به آنکه جانم به دست اوست((اگر نبود اینکه جمعی از مومنین خوش ندارند)) دوست داشتم که در راه خدا نه یکبار و دوبار، که چندین بار زنده گشته و بار دیگر کشته گردم.

صحیح بخاری، ج4، ص21، باب تمنی الشهاده

بخش سوم: از همسنگرانم بخوانید

نگاه دیگر به این روایت را از زبان دوستم بخوانید.در وبلاگ عفت ندای فطرت

  • سیده حدیث میرفیضی