درد و دل های یک روسری

من روسری مشکی بلندی هستم که حرف های ناگفته ی زیادی دارم

درد و دل های یک روسری

من روسری مشکی بلندی هستم که حرف های ناگفته ی زیادی دارم

درد و دل های  یک روسری

چادرم گیر میکند و

زمین میخورم

و او

مدام ،بمب ها را می بلعد

تا مبادا

لکی روی چادرم بنشیند

سیده حدیث میرفیضی
استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است.
یا علی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

فدای دعوتت اقای مهربونی ها

جمعه, ۶ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۰۸ ب.ظ

روز تولد اقای مهربونی ها مشهد بودم.

امسال تمام دلتنگی ها و غصه هام را جمع کرده بودم تا بروم پیشش و حرف بزنم تا یکم سبک شوم.
به سحن سقاخونه طلا که رسیدم و چشمم به گنبد نقش نگارش که افتاد بغضم گلویم را پاره کرد و مات دیدن بارگاهش ،مثل پتکی توی سرم بود که چقدر غصه هایی که من دارم در مقابل دردهایی که او کشیده کوچک است.
هیچ چیز نتوانستم بگویم و هیچ چیز نخواستم
فقط نشسته ام و این پاکی ه مقدس را در میان ضریح تماشا میکنم
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

نظرات  (۲)

سلام علیکم و رحمه الله ...


خدا قوت ... درود بر حجاب و عزتتان که مرضی خداوند سبحان است ...


موفق باشی ... یا علی .

پاسخ:
سلام علیکم.
ممنونم از حضورتون
ان شا الله که بتونیم راه خانم فاطمه ی زهرا (س) رو ادامه بدیم
و در این جنگ نرم ساکت نباشیم
به امید یاری حق
یا زهرا
سلام
خوش به سعادتت دوست خوبم
ممنون که باهام تماس گرفتی
السلام علیک یا امام الرئوف
التماس دعا...
یا علی...

پاسخ:
سلام بانو
ان شا الله قسمت خودت
وظیفه م بود
خدا کنه دفعه بعد با هم بریم
درود به آقای مهربونی ها
التماس دعا
یا زهرا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">