فدای دعوتت اقای مهربونی ها
جمعه, ۶ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۰۸ ب.ظ
روز تولد اقای مهربونی ها مشهد بودم.
امسال تمام دلتنگی ها و غصه هام را جمع کرده بودم تا بروم پیشش و حرف بزنم تا یکم سبک شوم.
به سحن سقاخونه طلا که رسیدم و چشمم به گنبد نقش نگارش که افتاد بغضم گلویم را پاره کرد و مات دیدن بارگاهش ،مثل پتکی توی سرم بود که چقدر غصه هایی که من دارم در مقابل دردهایی که او کشیده کوچک است.
هیچ چیز نتوانستم بگویم و هیچ چیز نخواستم
فقط نشسته ام و این پاکی ه مقدس را در میان ضریح تماشا میکنم
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
سلام علیکم و رحمه الله ...
خدا قوت ... درود بر حجاب و عزتتان که مرضی خداوند سبحان است ...
موفق باشی ... یا علی .